دانلود رمان شوهر غیرتی من (جلد اول) از ناشناس با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان روایت یک دختر ۱۴ ساله به اسم نازگل را روایت می کند که با سنگدلی توسط خانوادش به خان روستا برای همسری فروخته میشه تا براشون یک وارث بدنیا بیاره. سالار یک مرد بیرحم که دچار بیماری و بلاهای زیادی هم به سره نازگل میاره تا اینکه…. پایان خوش… عروس ارباب زاده جلد دوم این رمان در حال تایپ…
خلاصه رمان شوهر غیرتی من
_چند سالته؟! با ترس و گریه لب زدم: _چهاده. نگاه هیزی بهم انداخت و رو کرد به سمت مامان بابا که ایستاده بودن و خوشحال به ما نگاه می کردند گفت: _عادت ماهیانه شده؟! _بله. با شنیدن حرفاشون از خجالت سرم و پایین انداخته بودم که مرد با صدای بلندی گفت: _دخترت رو میخرم ازت اما به شرطی که هیچوقت دیگه دنبالش نیای فهمیدی ؟! اون همسر ارباب میشه و برای همیشه از این روستا میبریمشون به عمارت داخل شهر ارباب. _چشم آقا. با گریه به سمت بابا و مامان برگشتم.
داد زدم: _تو رو خدا نزارید من و ببرند! من و نفروشید من نمیخوام زن ارباب بشم بابا تو رو خدا کار میکنم نزار من و ببرند! بابا و مامان بیخیال فقط پول هایی رو که گرفته بودند رو داشتند می شمردند و جیغ و داد من هیچ اهمیتی براشون نداشت دلم می خواست فقط یجا بشینم و گریه کنم. چرا بابام انقدر بی غیرت بود که بخاطر پول داشت من و می فروخت به ارباب که شهرتش شهره ی عام و خاص بود. چرا داشتند من رو بدبخت می کردند.
دلم می خواست تنها یه جا باشم و تا میتونم اشک بریزم و گریه کنم ولی نمیشد! مرد به سمتم اومد و بازوم و داخل دست هاش گرفت با گریه داد زدم: _مامان بابا تو رو خدا کمکم کنید.. بابا با عصبانیت داد زد: _خفه شو دختره ی سلیطه. ببریدش. با بغض فقط به بابا خیره شده بودم که داشت اینجوری حرف میزد چرا نمی خواست بفهمه من دخترشم چرا! چرا اصلا من و فروخت چرا خواهرم رو فرستاد شهر درس بخونه در عوضش من رو فروخت چرا!