دانلود رمان گلهای مریم از حمیرا خالدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رژان دختر مغرور و لجبازی که مجبور به کمک به یه پسر میشه تا بتونه کارشو یاد بگیره، ولی پسر یه کوچولو یعنی از یه کوچولو بیشتر دست پاچلفتیه و از سر همین دست پا چلفتی بودن پسر اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان میفته که…
خلاصه رمان گلهای مریم
در ویلای بزرگ به آرومی بصورت اتوماتیک باز شد. با ذوق پا تند کردم و وارد باغ شدم. با اشتیاق تمام باغ رو از نظر گذروندم. همه جای باغ سرسبز و پر بود از درخت و البته انواع گل های زیبا. محو اون باغ بزرگ و زیبا شده بودم و آروم آروم جلو می رفتم توی عمرم همچین چیزی رو از نزدیک ندیده بودم همش توی فیلما این همه قشنگی و زیبایی یک باغ رو دیده بودم ولی اینجا محشر بود. نفس عمیقی کشیدم حتی هوای اینجا فرق داشت تمیز و عالی.
چشمم افتاد به پسری که توی یکی از آلاچیق های باغ نشسته بود و داشت کتاب می خوند، ذوقم رو پنهون کردم و لباسمو مرتب کردم و توی جلد مغرور خشک خودم فرو رفتم و به سمت پسر راه افتادم. پسر که صدای پام رو شنید از جاش بلند شد و به سمتم اومد: سلام خوش اومدین ببخشید شما؟دانلود رمان گل های مریم لبخند کم رنگی زدم. -سلام من رژان پورمند هستم. قرار بود که در هفته سه یا چهار بار به باغ و گل خونتون سر بزنم. پسر تک خندهی کرد و گفت: بله خوش اومدین..
ببخشید من بار اول شما رو می بینم برای همین نشناختمتون من سینا رحیمی هستم. بفرمایید همراهم بیایید تا باغ و گل خونه رو نشونتون بدم. همراه سینا به سمت راست باغ راه افتادیم به اتاق شیشهی و طویل و بزرگی رسیدیم. پسر در اتاق رو باز کرد و گفت : بفرمایید وارد اتاقک شدم دهنم از اون همه ظرافت و زیبایی باز موند. گل خونه به طرز فوق العاده زیبایی دور تا دورش گل بود و وسط اتاق هم چند ردیف بوته خیار و گوجه فرنگی داشت ذوق زده و هیجان زده داشتم به گل خونه نگاه می کردم که نگاهم افتاد به پسر که داشت با لبخند نگاهم می کرد…