دانلود رمان انتقام و آبرو (جلد اول) از لیانا دیاکو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دوست پسر من یه چیز ارزشمند از سردسته ی مافیا دزدید.! آخرین همسرش رو که به خاطر زیبایی خیره کننده اش، بهش لقب پرنسس خورشید داده بودند. اونا فرار کردند و منو تو لونه شیر جا گذاشتند. حالا من تو چنگ رئیس مافیا اسیر شدم. مردی عضلانی با سری شیو شده و شهرتی وحشتناک: همسرکُش. در حالی که سر و صورتم از کتک هایی که خوردم کبوده، اون عاقبتم رو توی صورتم تف میکنه: از این به بعد مال منی. تاوان بلایی که دوست پسرت سر آبروم آورد از تو میگیرم….
خلاصه رمان انتقام و آبرو
همگی آرام و بیصدا پشت میز ناهار خوری مشغول خوردن سوپ بودیم. چیزهای زیادی از زمان ورودم به این عمارت اتفاق افتاده بود که هنوز هضمشون نکرده بودم. در بدو ورود حس کردم دارم وارد یک اثر تاریخی میشم و بعدا فهمیدم حسم درست بوده. تونی تایید کرد که این عمارت حداقل ۳۰۰ سال پیش به دست اجداد خانواده برونی ساخته شده. البته این سورپرایز دوم بود چرا که متوجه شدم تونی اسم فامیلش رو در آمریکا عوض کرده تا بتونه بیزینس خودش رو مستقلاً راه اندازی کنه.
این دلیلی بود که من نتونستم هیچ پیشینه خانوادگی ازش تو گوگل پیدا کنم عمارت ۳ طبقه با دو بال عظیم شرقی و غربی، نمای چشم گیر و باشکوهی داشت. با این حال فضای تاریک داخل با مبلمان عتیقه و ساکنین عتیقه تر و تا حدودی ترسناکش چنان انرژی منفی ای داشت که لرزه ی سردی به تنم انداخت. اتاق من در بال شرقی بود، با بالکنی بزرگ که بال غربی باز میشد. با تعجب تونی اتاق جداگانه ای درست روبروی من داشت که در دور دست میشد منظره ی دریچه ی بسیار زیبایی رو مشاهده کرد.
از اونجایی که هیچ کدام از اعضای خانواده به استقبال ما نیامدند قرار شد که من اونها رو سر میز شام ملاقات کنم، تلاش کردم لباسی بپوشم که با شکوه و کلاس این عمارت ست باشه و درست سر ساعت آماده بودم اما تونی غیبش زده بود. قرار بود با هم به سر میز شام بریم. نمیدونستم باید چیکار کنم. تو اتاقش نبود و گوشیش هم از دسترس خارج کرده بود.تصور اینکه برای اولین بار تک و تنها خانواده اش رو ملاقات کنم خجالت زده ام می کرد. مادرم ایتالیایی بود و من هیچ مشکلی نداشتم که….