دانلود رمان پرنسس و کوتوله ها از SN/ش.ت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان در مورد پسری به اسم رادین که عاشق دختر عموی ۱۵سالش نهال میشه و باهم رابطه دارن چند سال از اون موقع می گذره و وقتی میخوان رابطه اشونو رسمی کنن یک اتقاق تلخ همه چیز و بهم می ریزه…
خلاصه رمان پرنسس و کوتوله ها
باصدای الارم گوشیم از خواب بیدار شدم و طبق هرروز سرمو از بالکن بیرون کردم که چشمم به صورت سفید و پف کرده نهال افتاد قول داده بودیم که هر روز صبح اینجابهم سلام کنیم بوسه ای رو هوا برام فرستاد و لب زد “دوستت دارم عشق بچگی” لب خونیم قوی بود مثل خودش…. بعد از خوردن صبونه و زود از خونه بیرون زدم به طرف شرکت می رفتم که صدای گوشیم بلند شد کی میتونست باشه این موقع صبح! گوشی رو برداشتم با دیدن اسم روشا روی صفحه تعجب کردم چراغ راهنما زدم و کنار ماشینو نگه داشتم. رادین _سلام صبح بخیر روشا. _سلام عزیزم صبح توام بخیر کجایی؟!
_تو مسیر شرکت چطور؟! روشا_من تا ده میام اونجا کار واجبی باهات دارم… میبوسمت فعلا. باصدای بوق بوق گوشی به خودم اومدم اصلا مهلت حرف زدن نداد… مگه من دعوتت کردم که می خوای بیای عفریته حس بدی بهش داشتم… اه لعنتی با سرعت بیشتری خودم رو به شرکت رسوندم رو به دریا منشی ام کردم _ببین زنگ بزن به مرتضی بگو بره دنبال نهال.. زود بیارتش اینجا.. دریا: چشم.. ولی اگر نهال میومد اینجا بد میشد باید ببینم این عفریته پیش من چی میخواد مطمئنم یه نقشه ای داره…. با حرفای عمه شکم به یقین تبدیل شده بود. تو یک حرکت به عقب چرخیدم._دریا زنگ نزن… کنسله،
ساعت ده یه مهمون دارم سریع راهنماییش کن داخل. “نهال” سر کلاس شیمی بودم… همش تو چرت بودم و چیزی نمی فهمیدم. با حرص سرمو روی میز گذاشتم که تو کسری از ثانیه چشمام سنگین شد… با فرورفتن انگشت تو پهلوم از جام پریدم که صدای نکره معلم بلند شد. _خانم فروغی نهال راد… بازم چرت؟؟ اصلا فصلای گذشته رو بلدی؟ واقعا علت این بی نظمیات تو سال جاری رو نمی فهمم. با خجالت سرمو زیر انداختم… و اشک تو چشمام حلقه زده بود. اگر باز به خونه زنگ میزدن مامان حسابمو می ذاشت با بابا وااای… فروغی: جلسه بعد امتحان داریم.. راد کمتر از ۱۸ بیاری میفرستمت دفتر…