دانلود رمان تاوان سکوت (دو جلدی) از راضیه روستا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
درمورد پسرى به نام شهابه که عاشق دخترى که برادرش خلاف کاره و خانواده شهاب مخالف ازدواج هستن ولى شهاب با ستاره ازدواج میکنه شهاب که پلیس مواد مخدر هست پرونده ناصر در دست شهاب میفته و ناصر متوجه این موضوع میشه و به فکر کشتن شهاب میفته….
خلاصه رمان تاوان سکوت
ستاره سرمای بدی خورده بود و چند روزی می شد که توی جا افتاده بود. شهاب حسابی نگران ستاره بود اما نمی دانست چطور می تواند ستاره را ببیند. مرضیه را مجبور می کرد روزی دو سه بار برود و احوال ستاره را بپرسد اما باز هم دلش آرام نمی گرفت. دلش می خواست خودش برود و از ستاره احوال پرسی کند ولی می ترسید. اگر ناصر می فهمید تکه بزرگش گوشش می شد. آمار ساعت های رفت و آمد ناصر را داشت. می دانست کی در تعمیرگاه است، کی در کارخانه. کی توی خرابه های کل هیبت مشغول
سیگار کشیدن است و حشیش کشیدن یا ناس زدن. با این حال جرأت نمی کرد برود سراغ ستاره. می ترسید مثل آن روز که جلو خانه شان خاله بازی می کردند، ناصر یک دفعه سر برسد و بیفتد به جانش. وقتی عصبانی می شد بدجور آدم را کتک می زد. دست های سنگینی هم داشت. اما آخرش چه. باید می رفت و ستاره را می دید اما کی و چطور. در تمام مدتی که آقای بابایی داشت گلوی خودش را پاره می کرد و جلوی کلاس انگلیسی بلغور می کرد، شهاب داشت فکر می کرد چطور می تواند برود خانه ی ناصر
این ها و ستاره را ببیند. قاسم کوبید به دنده ی شهاب و گفت: – کجایی پسر… آقای بابایی با توئه. شهاب به خودش آمد و گیج و مبهوت زل زد به آقای بابایی: با دست پاچگی گفت: _بله؟ آقای بابایی ابروهایش را بالا انداخت و چرخید سمت وایت برد و ادامه داد، قاسم زیر لب گفت: «خودم اینجا دلم در پیش دلبر… خدایا این سفر کی می رسه سر… کی می رسه سر» شهاب کوبید به ساق پای قاسم و گفت: _ خفه شو ریقو… همه ی هم کلاسی های شهاب می دانستند که او جزو دار و دسته ی ناصر بی کله است…