دانلود رمان گلارین از سارینا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
حامله بودم! اونم درست زمانی که شوهر_صیغه ایم با زن دیگه ازدواج کرد. کسی که عاشقش بودم و عاشقم بود… حالا برگشتم تا انتقام بگیرم، با بچه ای که پدرشو نمی شناسه!
خلاصه رمان گلارین
با تنی رنجور و خم شده خودم رو به تختم می رسونم، تخت سفیِد دو نفره مان… خودم رو روی تخت می کشونم و به تاجش تکیه میزنم، نگاهم به دیوار مقابلم می اُفته به قاب های کوچیک و بزرگی که آویزونش کرده بودم. لبخند تلخی روی صورتم مینشینه، خودم بودم، توی لباس بلند و سفید دنباله دار عروسی و چهره ای که با یک آرایش ملیح توی اوج زیبایی قاب گرفته شده بود. خوِد خوِد احمق و بی رحمم، کنار همون کسی که به سختی کنار هم قرار گرفته بودیم.
چه دیر متوجه شدم که لحظه های دو نفرهمان شاید روزی تموم بشه. لبخند تلخی روی لبم مینشینه. قصه ی زندگی ام چه زود داره به پایانش نزدیک میشه… قصه ی زندگی آدم ها همیشه برای من جذاب بود. وقتی بچه بودم همیشه باید قصه گوش می دادم تا خوابم می گرفت، حتی وقتی بزرگ تر شدم عادت قصه گوش دادن، به خوندن سرگذشت زندگی آدم ها تغییر کرد. نمی دونستم یه روزی منم میشم یه قصه برای خیلی ها… به صورت خسته و غمگینم که توی شیشه ی قاب
عکس ها منعکس شده زل میزنم. آهی میکشم از دیدن تصویر زنی رنجور…سرم رو خم میکنم و نگاهم به عکس دو نفره روز عقدم میافته. کنارش بودم، کنار کسی که قرار بود تنهام نزاره . خودش قول داده بود همون لحظه ای که خطبه خونده شد و چادر رو از روی صورتم کنار زد آروم لب زد؛ «تا ابد کنارتم»… خودش قول داده بود… لب های خشک شده ام رو با زبون تر میکنم، حتی آب دهنم هم خشک شده بود. با افسوس نگاهم رو از قاب ها و داماد خوشتیپ و بلند قامتم می گیرم و …