دانلود رمان برهنه طهران من از مهسا رمضانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این #طحران … #طهران … #تهران را از کف دستم هم بهتر میشناسم. #طحران بزرگ است پر از ماشین، پر از زندگی، پر از کار و پول و نان! #طحران پر است از پارکهای بهغایت دلانگیز، پر از سینما و گالری و جشنواره! #طحران پر است از رنگ و چراغ مرکز خرید، پر از خنده و بی حس سکون! #طهران پر است از دست فروش، پر از کارتنخواب، پر از بیمار! #طهران پر است از ورقفروش، عروسکفروش و تنفروش! #طهران پر است از فقر، پر از غم، پر از تباهی!
خلاصه رمان برهنه طهران من
با صدای تلفن پلکهای بههم چسبیدهام از هم باز میشود. سارای تو مغزم دنگدنگ میزند و میگوید: ــ این حتما مامان یا باباست! زنگ زدن مغزمونو بخورن. نمیدانم کی وقت کرده از خواب بیدار شود و تو سرم بنشیند. هر بار زودتر از من بیدار است و نطق میکند. خمار خواب و با چشمان نیمهباز روی تخت مینشینم. موهایم از میان حوله بیرون آمده و با خدا ربنا میگوید. با دست صافشان میکنم و به فضای نیمهتاریک هال نگاه میکنم. تلفن روی پیغامگیر میرود.ــ الو… سارا… خونهای؟سارای توی سرم پوزخندی میزند.
با حرص میگوید:ــ وای… بازم همون لحن طلبکار رو مخش! نگاه… انگار صاحب توئه. صدای مامان از تلفن توی هال پخش میشود. ــ سارا جان با توام! اگه خونهای تلفن رو جواب بده. قبل از آنکه تماس قطع شود و یا صدای نحس مامان به جیغ و داد برسد، بهسمت تلفن میروم و صدایم را صاف میکنم. ــ بله مامان؟ دست خودم نیست. با آن دو که حرف میزنم، ناخودآگاه رنگ صدایم سرد میشود. مکث آشکارش نشان میدهد دارد از کسی یا چیزی خود واقعیاش را پنهان میکند. پس ای کاش تلفن را جواب نمیدادم.
ــ خونه بودی و جواب نمیدادی مامان؟ این هم یک دلیل دیگر. پس قطعا کسی یا کسانی دارند به حرفهای ما گوش میدهند. سارای خوب در این مواقع چه کار میکند؟ بله… درست حدس زدید… دل به دل مامان فرشتهاش میدهد و دختر خوبشان میشود. ــ بله مامان. دوش میگرفتم. با من کاری داشتین؟ لبخند عاریهای و نچسب روی صورتش را حس میکنم. ــ معلومه که کارت دارم خوشگلم. تا یکی دو ساعت دیگه مهمون داریم. قراره یه دورهمی باشه اما غرض چیز دیگهایه. امشب میبینمت دختر قشنگم….