دانلود رمان دوست دختر اجاره ای من از ساحل با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دختری به اسم آنا که به خاطر بیماری مادرش مجبوره قرارداد یک ساله با مکس داشته باشه به…
خلاصه رمان دوست دختر اجاره ای من
از زبان آنا: اینبار که بیدار شدم تنها بودم.نوری که از پنجره افتاده بود تو اتاق خیلی زیاد بود. معلوم بود ظهر شده سریع نشستم رو تخت… به مامان زنگ نزده بودم. خبری از مکس نبود. خواستم بلند شم که در اتاق باز شد. با ترس ملحفه رو کشیدم دور تنم که یه خانم میان سال با لباس سفید مشکی خدمه وارد شد لبخندی به من زد و گفت – نهارتونو آوردم خانم. سینی که دستش بود رو گذاشت رو پا تختی و نگاهم کرد. میخواین حمام رو براتون حاضر کنم با خجالت خودمو جمع کردمو گفتم – نه مرسی. -چیزی لازم ندارین؟ -نه ممنون. یکم تو سکوت بهم خیره شدیم که اون خانم گفت: من بس هستم.
سر تکون دادم و گفتم: منم آنا هستم… مشکوک نگاهم کرد و گفت: تو از اونا نیستی نه؟ سوالی نگاهش کردم و پرسیدم – کدوما؟ سر تکون داد و گفت – مهم نیست – کاری داشتی کافیه دکمه کنار تختو بزنی آنا. امشب یه مهمونی مهم هست آرایشگر ساعت ۷ میاد برای آرایشت. -مهمونی مهم؟ سر تکون داد. -اما من لباس مهمونی نیاوردم. دوباره ابروهاش رفت بالا. -فکر کنم او کمد به اندازه کافی لباس مهمونی سایز تو باشه. خودمو رو تخت جمع و جور کردمو گفتم: -خب سال من نیستن که. متفکر سر تکون داد و رفت سمت در و گفت – نه تو از اونا نیستی… این لباسا مال تو هستن تا وقتی که اینجایی.
سوالی به رفتنش نگاه کردم. درو بستو منو با سوالام تنها گذاشت. تمام بدنم درد می کرد اولین کاری که باید بکنم به دوش بود از رو تخت بلند شدم اما ملحفه هنوز دورم بود. کیف لباسام نبود. گوشیمو برداشتمو به مامان زنگ زدم اما جواب نداد.به بیمارستان زنگ زدم پرستار گفت مامانو بردن برای آزمایش های قبل عمل. باید میرفتم پیشش. پرستار گفت: احتمالا پس فردا عمل میکنه. باید پیشش باشم. ساعت ۲ بود اگه زود دوش بگیرم میتونم قبل ساعت ۷ مامانو ببینمو برگردم. رفتم سمت حمام که بیشتر به یه اتاق بزرگ شبیه بود تا حمام نتونستم در برابر وان بزرگش مقاومت کنم شیر ابو باز کردمو…