دانلود رمان تصاحب لیلی از لیانا دیاکو با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لوسیفر، خطرناک ترین و وحشی ترین جنایتکار شهر برای وصول طلبش به خونه ی یکی از مشتری هاش میره. بدهکاری که به جز یه همسر با زیبایی افسانه ای آه در بساط نداره، لیلی. قانون میگه لوسیفر باید مرد رو همراه همسرش سلاخی کنه. اما حیف از اون صورت زیبا نیست؟ برای کشتن لیلی هیچ وقت دیر نمیشه…
خلاصه رمان تصاحب لیلی
لوسیفر یه قدم دیگه میاد جلو و مارشال می زنه زیر گریه. اون گریه میکنه! صدای گریه اش عصبانیم می کنه و از خودم میپرسم آیا کاری هست که بتونم انجام بدم. یه نگاهی به گوشیم روی پاتختی میندازم. لحظه ای که فکر کنم نگاهم نمیکنن برش خواهم داشت. اما اون موقع ممکنه برای مارشال خیلی دیر شده باشه. می تونستم شروع به جیغ زدن کنم، اما احتمالا تنها نتیجه اش بیدار کردن بچه ها میشد. مارشال خودش رو به تاج تخت فشار میده انگار که باور داره اگر به اندازه ی کافی سخت فشارش بده میتونه از بین دیوارها فرار کنه. بعد نگاه پر التماسی به من میندازه.
انگار که من قادرم کمکش کنم… چشماش ناگهان به قدری باز میشن انگار که یه چیزی بهش الهام شده. “با جیغ میگه: میخوای زندگیم رو جای طلبت برداری ؟” لوسیفر یکی از ابروهاش رو بالا میندازه و سرش رو کمی به پایین خم میکنه. “بله. این روش معمولی برای اینجور چیزاست. نیست؟” مارشال لبش رو با زبون خیس میکنه. نگاهش بین من و لوسیفر میچرخه. ” میشه زندگی یه نفر دیگه رو جای طلبت بگیری ؟” خدای من. اون نمیخواد چی زیرو بگه که تو فکر منه، درسته؟ نه، نه، اون همچین کاری نمیکنه. هیچ انسان شریفی… لب بالایی لوسیفر به نشانه ی تحقیر فر میخوره
اما صداش علاقه مند به نظر میاد. “داری به من چه پیشنهادی میدی؟ مارشال بزدل¬ تر از اونه که دست از بغل کردن بالشت برداره. به جاش با سر به من اشاره میکنه و می گه: “اونو بگیرید. زنم رو به جای من بگیرید”. چنان شوکه شدم که نفس تیزی رو به ریه هام میفرستم که انگار هیچ وقت به ته ریه هام نمیرسه. “از من میخوای همسرت رو بکشم؟” با سوال لوسیفر انگار که کل گرما از اتاق به بیرون مکیده میشه. مارشال در برابر نگاه مرگباری که روی صورت لوسیفر بود عقب نشینی کرد: “نه، البته که نه. فقط به عنوان وثیقه برش دارید. یه اطمی نان تا وقتی که ۵ میلیون دلارت رو برگردونم”..