وب رمان
دانلود رمان بدون سانسور pdf
وب رمان
دانلود رمان شاه ماهی pdf عاطفه منجزی

دانلود رمان شاه ماهی pdf عاطفه منجزی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان شاه ماهی از عاطفه منجزی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

ماهنوش بغض کرد… هر چیزی را که در مورد کامران تجربه کرده بود، جز این حالت در هم شکسته‌ی او را حالا میفهمید.. که به هیچ وجه تحمل دیدن چنین چیزی را ندارد. دلش داشت از غصه آب میشد. سرش از ناراحتی خم شد، دوباره یکی دو قطره اشک که به سختی جلوی فرو ریختن‌شان را می‌گرفت، از لای مژه‌هایش بیرون زد و با همه وجود، تاسف و پشیمانی‌اش را از کاری که کرده بود…

خلاصه رمان شاه ماهی

ساعتی بعد خاتون در تخت بزرگ و سلطنتی اتاق بستری شده بود. جواهر با چشم هایی که مردمکش لحظه به لحظه جا عوض می کرد و چهره ای که هراس و وحشت از آن میبارید به صورت آرام و بی حرکت خاتون چشم دوخته بود. ماهنوش با گام هایی نرم و بی صدا وارد اتاق شد و با اشاره ی دست، جواهر را به سمت خودش خواند. زن با تردید از کنار تخت بلند شد و با قدم هایی که به زحمت برداشته میشد به طرف او رفت و به اتفاق ماهنوش از اتاق بیمار خارج شدند. ماهنوش از نگاه هراسان و لرزش بی امان مردمک چشم جواهر حدس زد

که تا چه حد این زن کلافه و مضطرب است، ناچار برای تقویت روحیه او، دستش را با مهربانی میان دست خودش گرفت و گفت: نگران نباش جواهر انشاءالله بهتر میشن، ما فقط میتونیم برای سلامتی شون دعا کنیم! _حکیم…. حکیم چی می گفت؟ خاتونم چش شده!؟ ماهنوش با سری فرو افتاده، زیر لب پاسخ داد: پایین داشت با مامورای اورژانس حرف میزد من چیز زیادی متوجه نشدم فقط این قدری فهمیدم که حال خاتون زیاد مساعد نیست! همین حرف کافی بود تا کاسه ی صبر و تحمل جواهر لبریز کند و دست هایش بی محابا بر سرش فرود آید و به

دفعات محکم آن ها را بر سرش بکوبد و نوحه سر دهد که: ای خاک عالم بر سرِ من دیدین بی بزرگتر شدیم!؟ ای ی ی وااای… ای وای و صد وای که بی سایه ی سر شدیم! ماهنوش که از حرکت ناگهانی او به شدت یکه خورده بود، عجولانه دست های جواهر را که حالا دیگر به صورتش میکوبید میان دست های خودش گرفت و تند تند گفت: ا، ا، جواهر این کارا چیه؟ نکن این جوری! دکتر می گفت احتمالاً خاتون می تونه سر و صدای اطرافیانش رو بشنوه آخه اون که هنوز نمرده! پس چرا براش عزاداری میکنی؟ بس کن تو رو خدا!جواهر دست از نوحه سرایی برداشت و…

دانلود رمان شاه ماهی pdf عاطفه منجزی رایگان pdf بدون سانسور

خلاصه کتاب
ماهنوش بغض کرد… هر چیزی را که در مورد کامران تجربه کرده بود، جز این حالت در هم شکسته‌ی او را حالا میفهمید.. که به هیچ وجه تحمل دیدن چنین چیزی را ندارد. دلش داشت از غصه آب میشد. سرش از ناراحتی خم شد، دوباره یکی دو قطره اشک که به سختی جلوی فرو ریختن‌شان را می‌گرفت، از لای مژه‌هایش بیرون زد و با همه وجود، تاسف و پشیمانی‌اش را از کاری که کرده بود…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    شاه ماهی
  • ژانر
    دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    عاطفه منجزی
  • ویراستار
    عاطفه منجزی
  • طراح کاور
    وب رمان
  • صفحات
    662
  • منبع تایپ
    وب رمان
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

موضوعات
دانلود رمان های ناشناس دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی بدون سانسور دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی pdf دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی رایگان دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی بدون سانسور رایگان دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس بدون سانسور دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس pdf دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس رایگان دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس بدون سانسور رایگان دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی pdf دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی رایگان دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی بدون سانسور رایگان دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی بدون سانسور دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی pdf دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی رایگان دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی بدون سانسور رایگان دانلود رمان های زهرا ارجمندنیا دانلود رمان های راضیه درویش زاده دانلود رمان های نیلوفر قائمی فر دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی بدون سانسور دانلود رمان پارتی تا پایگاه pdf پارتی تا پایگاه محیا داوودی بدون سانسور
درباره سایت
برترین سایت دانلود رمان
آمار سایت
  • 2384 نوشته
  • 6 برگه
  • 1 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.