خلاصه کتاب:
به روزهای کهنه که برمیگردی ردپایی از اشتباهات میبینیم. اشتباهات کوچیک و بزرگی گاهی سایه اش تا ابد دنبالمون میاد. درست مثل سایه ی مرگ سرد و وحشت آور… قصه ی یک زن یک مرد یک کودک و یک قوم تکرار میشه . هر کس به دنبال حرمت خودش می دوه. یکی حرمت دل و دیگری حرمت خون و هم خونی… یک قصه ای که ساده شروع میشه. ساده رو شاید این روزها طور دیگری باید معنا کرد چون سادگی و بغض و دلتنگی همراه هم میاد. دو روایت داریم از دو زمان که سپری شده و در حال سپری شدنه اما نقطه ی اتصال این اتفاقات گذشته و در حال گذر زندگی و آینده رو شکل میده. اتفاقاتی که حقیقت ها رو باز میکنه. چشمها رو بیدار میکنه و می بینیم که هر سنتی حق نیست و…
خلاصه کتاب:
سروناز در خانوادهای ثروتمند زندگی میکنه . او علاقه فراوانی به شغل معلمی داره، ولی مادر سروناز به شدت مخالف بوده و این کار را خلاف شئون اشرافی میدوند. سروناز مخفیانه و با کمک پدرش خانه را ترک میکنه .او برای رسیدن به هدفش به ماهان میروه و در آنجا مشغول تدریس میشوه .آقای امجد ـ مدیر مدرسه ـ مردی است جدی و سروناز به سختی با بهانه جویی های او کنار میآید. سروناز و آقای امجد پس از مدتی به یکدیگر علاقمند میشن، ولی مادر، سروناز را از ماهان برگردانده و او را مجبور میکنه تا با هوشنگ ازدواج کنه .ه وشنگ پسری بی بند و بار است و سروناز از این مسئله رنج میبره. در اثر یک…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.