خلاصه کتاب:
دختر قصه من، خودِ گمشده اش را از لا به لای اتفاقاتی تلخه پیدا میکند! خودش را برمی دارد و می دود در میدان زندگی برای قوی شدن، تا از ضعفی دوازده ساله فاصله بگیرد و برخیزد! در این بین اتفاقاتی که رخ میدهد مسیر زندگی اش را تغییر میدهند! مسیری که در آن، جز خدا یاوری ندارد!
خلاصه کتاب:
اسمش یاکان بود بزرگترین قاچاقچی مواد همه ازش میترسیدن تا این که دل سنگ و بی رحمش اسیر دختر سرکش سرهنگ شد! دختری ناز پرورده و افسار گسیخته که هیچ جوره پا به زندگی این مرد شرور و وحشی نمی ذاشت ولی اون یاکان بود! مردی که همه رو به آتیش می کشید و حالا آتیش و تب تندش دامن این دخترک لوند رو گرفته بود پس با دزدیدن دخترک یه شب بی هوا پا به اتاقش میذاره، قسم خورده بود بهش دست نزنه ولی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.