خلاصه کتاب:
فیاض مرد خشن و زخمخوردهای که توی نوجونیش توسط یه زنِ زیبا و افسونگر چیزهای کثیفی رو تجربه میکنه که در آینده باعث ایجاد بُعد روانیش میشن و از تمام زنها بیزار میشه، حالا با نزدیک شدنش به دخترِ اون زن سعی داره گذشتهش رو تلافی کنه…
خلاصه کتاب:
جانا درگیرِ یه احساس متفاوته، احساسی که فکر می کنه واقعیترین حسش به حساب میاد. این احساسات از لحظهای رقم میخورن که صمیمیترین دوستش رُزا سعی داره مسیر افکارش رو کم کم به بیراهه بکشه. اما با اومدنِ شاهو توی زندگیش، کم کم از این اشتباه بیرون میاد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.