خلاصه کتاب:
قصه ای از دل تفاوت ها که به تجانسها ختم میشد دختری سرکش و جولانگر خط میزند معادلات مردی از جنس امنتیت را و سرمشق میشود برای شب هایی که چراغ های روشن شهر او را فریاد میزنند و او چه مقهور میشود در این عشقی که اگرچه از سراب تفاوت ها ریشه میگیرد اما به قصه همسان شدنها و تجانسها ختم میشود. آری داستانِ تلاقی دوخط موازی را شنیدهای؟ دو خطی که در تجانس ها سر خم میکنند برای یکی شدنها؟ اینجا رسم و الخط یکی شدن هاست میان تجانس اندیشهها …
خلاصه کتاب:
بعضی چیزها تو زندگی آدم یه واقعیته که نمیشه ازش فرار کرد. یکیش ازدواجه که در مقطعی از زندگی اتفاق میافته. من هم از بقیه مستثنی نیستم. فرار حالای من برای ازدواج به خاطر ادامه تحصیله، اما دلم میخواد زمانی که وقتش رسید ابتدا عاشق بشم بعد ازدواج کنم. با وجود خواستگارایی که دوروبرم هست، تا به حال نتونستم عاشق هیچ کدومشون بشم. نمیدونم چرا به راحتی نمیتونم به کسی اعتماد کنم….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.