خلاصه کتاب:
آنچنان ازدحام و همهمه ای سالن دادگاه را فرا گرفته بود که انسان را به شگفتی وامیداشت. افرادی که در بیرون بی صبرانه انتظار کشیده بودند اکنون پس از ورود سعی داشتند در ردیف های جلو جای مناسبی را در اختیار داشته باشند. من هنگامی که وارد سالن شدم اکثر صندلی ها اشغال شده بود. این جنجالی ترین و پر سر و صداترین محاکمه ی سال بود که در تاریخ ایران در نوع خود بی نظیر و عجیب می نمود…
خلاصه کتاب:
فکر می کنید تنهایی توی شب راه رفتن امنه؟ معلومه که نیست. فکر می کنید تنها تهدید آدما هستن؟ نه. هیولاها واقعی ان. همینطور خون آشام ها. و من دارم به یکی از اونا تبدیل میشم. من یه دختر معمولی بودم که زندگی معمولی داشتم، تا وقتی که مادرم رفت توی کما، و حالا من تنها امیدشم. من شاهدخت جهنم میشم تا مادرم زنده بمونه. اما شاهزاده ها رازهایی رو از من پنهان میکنن. رازهایی که ممکنه همه چیز رو به هم بریزه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.