خلاصه کتاب:
من اردلان مشایخ تک پسر خاندان مشایخ کسی که کمتر کسی هست تو دنیا که اسممو نشنیده باشه کمتر کسیه که جلال ، شکوه و قدرتم رو ندیده باشه کمتر کسی هست که با شنیدن اسمم از ترس زبونش بند نیومده باشه من کسی هستم که هر دختری آرزوی اغوشه منو داره ولی او.. امان از او دنیا ازم می ترسن ولی اونی که باید بترسه نمی ترسه با اون چشمایی جذاب دریاییش توی چشمام زل می زنه و با نهایت گستاخی از تنفرش نسبت بهم دم می زنه باید بدستش بیارم اون باید ملکه قصرم بشه باید تا ابد تا اغوشم اسیر بشه تا ابد…
خلاصه کتاب:
گرنت مورگان یکی از واجد شرایطترین و دست نیافتنی ترین مجردهای لندن است. همچنین یکی از بهترین نیروهای اداره خیابان بو هم هست. هنگامی که یک شب دیر وقت برای تحقیق درباره یک قربانی مغروق به اسکله فراخوانده میشد، از تشخیص چهره ویوییِن رز دووال بانوی دلربای مجالس حیرتزده میشود. وقتی متوجه میشود که او زنده است، مبهوتتر هم میشود. از آنجایی که کسی نیست از این دختر مراقبت کند، ویوییِن را به خانهاش میبرد و مداوایش میکند. اما متوجه میشود که او از فراموشی رنج میبرد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.