خلاصه کتاب:
طلا دختری که درگیر اجبار و سنت و رسوم خاندانی، مجبور به ازدواج با فردی میشود که از کودکی تا کنون از او نفرت داشته اما درست در یک قدمی ازدواج از آرایشگاه فرار میکند؛ آن هم با امیری که آوردن نامش در خاندان گناه کبیره و جبیره است… اما طلای داستان دلِ پاک و عاشق خود را در گرو ممنوعه ها قرار میدهد….!
خلاصه کتاب:
افرا تاشچیان نوه تاشچیان بزرگ در یک مهمانی با اروند روبرو شده و در نگاه اول عاشق تصویر بی نقص او می شود. اما زمانی که در خانه با آن مرد گیر میفتد، این روبرویی منجر به یک رسوایی بزرگ میشود! اروند کامکار، مردی جذاب و تاجری ثروتمند که برخلاف ظاهر مبادی آداب و آرامش با هدف و برای انتقامی سخت به تاشچیان ها نزدیک شده است و چیزی نمیگذرد که خودش را همسر نوه کوچک بزرگ ترین دشمنش میبیند! تاشچیان ها قرار ازدواج آن ها رو ترتیب میدهند تا آبروی رفته خانواده را برگردانند بی خبر از اینکه در آینده چطور راز های قدیمی برملا خواهند شد و …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.