خلاصه کتاب:
محبوبه با همراه خانواده اش به محله ی جدیدی نقل مکان می کند در خانه جدیدی کم کم به پسر همسایه که هر روز هنگام مدرسه رفتن محبوبه به منتظر دیدن او بوده دل می بنده در حالی که هیچ چیز از او نمی دانسته است تنها از مادرش شنیده بوده که ان جا منزل زهرا خانم است تا این که زهرا خانم از مادر محبوبه می خواهد که به خواستگاری محبوبه بیایند محبوبه با رضایت تمام اجازه ورود خواستگار ها را می دهد اما روز خواستگاری متوجه می شود که…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.