خلاصه کتاب:
باران دختر شهرستانی دانشجو در تهران به خاطر برادرش در رستوران استاد دانشگاهش(هیراد) مشغول به کار میشود… در این حین به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و راهی زندان میشود… برادر هیراد مامور پرونده در پی اثبات بی گناهی باران… و باران از زندان ازاد میشود… در شب ازدواج باران و هیراد دانیال در پی کینه توزی در صدد خراب کردن رابطه هیراد و باران است و هیراد در پی این ماجرا باران را ترک کرده و به خارج از ایران میرود… باران افسرده و تنها…
خلاصه کتاب:
ماهی خجسته، استاد دانشکده هنر، یه زن جدی و مبادی ادابه ! توی کارش نمره ی اول و خیلی ها دوست دارن کنارش باشن اما دیوار دورش، برای بعضیا زیادی بلنده همه چیز برای ماهی عادی پیش میره تا این که یک سلفی، برای اون و چند تا از دانشجو هاش، دردسر درست می کنه! دردسری که تا پای مرگ پیش می رن… اما عجیب تر و مهم تر از همه ی دردسر های عجیب و غریب، زلزله ای هست که توی قلب ماهی پیش می یاد… حسی که با اون، ماهی قراره روزای آینده شو بسازه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.