خلاصه کتاب:
ماهرو بخشی ، یه دختر خُل و چِل بی پدر مادره “منظور همون بی خانوادست، نه ینی مامان بابا نداره:/ ای بابا اصن ولش کن” که پرستار یه مرد پولدار و بچه هاش میشه داریوش جاوید، مرد مغروری که بخاطر گذشتش یک شخصیت ضدِ زن و عبوس و یوبس پیدا کرده، اما ببینیم ماهی با پاره بازیاش چه بلایی سر این خونه و خانواده بی روح میاره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.