دانلود رمان پاییز هزار رنگ از شیرین عمرانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان از یک روز در دانشگاه شروع میشود، که سوگند هدایتی دچار حمله میگرنی میشود و به دلیل همراه نبودن داروه هایش و شیطنت همکلاسی ها مجبور به ترک کلاس و رفتن به منزل میشود، از آنجایی که قادر به رانندگی نیست دوستش لاله از (روزبه قائمی) درخواست میکند تا آن ها را به منزل برساند …
خلاصه رمان پاییز هزار رنگ
روی صندلی اورژانس نشستم و صورت پاک شده از آرایشم رو توی آینه برانداز میکنم. جدا به خاطر سیاه شدن زیر چشمام بهم گفت جادوگر؟!.. آخه کدوم مردى بعد کلى لاو ترکوندن به دختر مورد علاقه اش میگه جادوگر… دوباره صورتم رو توی آینه برانداز میکنم و وقتی به دماغم میرسم آه از نهادم بلند میشه و احساس میکنم اعتماد به نفسم به زیر صفر رسیده. با لب و لوچهی اویزون آینه رو داخل کیفم میزارم و وقتی صدای آخ و اوخ روزبه که زیر دست پرستار اورژانس نشسته رو میشنوم یکم دلم خنک میشه و اعتماد
بنفس به زیر افتادهام رو توی دستام میگیرم و بالا میکشم با بی خیالی پام رو روی پام میندازم و با حرفایی که ازش شنیدم فعلا عشق و عاشقی در کار نیست پس با آرامش آدامس توت فرنگی محبوبم رو از داخل جیب پالتوم در میارم و با لذت کاغذ سرخابی خوشرنگش رو باز میکنم و آدامس خوش رنگ و بوم رو داخل دهنم میزارم. صدای آخش که دوباره بلند میشه نیشخند میزنم و این آقا فکر کرده واقعا باور میکنم با اون همه عضله ای که همیشه زیر استین لباساش قایم میکنه نتونه چهارتا بخیه رو تاب بیاره.
لاله که همراه سهیل بالاسر روزبه ایستاده سرش رو از کنار پارتیشن پارچه ای بیرون میاره و با تاسف نگام میکنه. -بلند شو بیا تو خانم مارپل. این دسته گل توئه ها… دهن کجی میکنم و دلم نمیخواد از جام بلند شم اما با یاد آوری چند ساعت گذشته به ناچار و فقط یکم عذاب وجدان از جا بلند میشم. روزبه به محض دیدنم ناله بلندی میکنه که پرستار چشم غره میره. -جناب تیر که نمیزنم بهت همش چهار تا دونه بخیه اس. نیش شل شدم توی دید روزبه، که حالا داره اخم آلود نگام میکنه قرار میگیره چشم میدزدم و سرفه …