دانلود رمان غارتگر (جلد دوم مجموعه منظومه تاریک) از پرتو فرهمند با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
چه اتفاقی میوفته وقتی طوفان رام نشدنی با اقیانوس بیانتها در تاریکی شب برخوردن کنه؟ تریستن «شکارگر» کین، برای ورود مورانا ویتالیو به زندگیش آماده نبود. بعد از اینکه قسم چند سالهش رو در یک شب بارونی شکوند، در جنگی بین رنجهای گذشتهش و آیندهی نامعلوم گیر افتاد. تنها چیزی که ازش مطمئن بود؟ اینکه زندگی اون دختر هنوزم متعلق به خودشه. مُرده ها از توی گور بلند میشن. امپراتوری شروع به سقوط میکنه.
خلاصه رمان غارتگر
مورانا یکبار دیگه توی ذهنش از آمارا تشکر کرد. وقتی فهمید تریستن اونقدری که اون زن میخواسته باور کنه باهاش رابطه طولانی نداشته خیالش راحت شده بود مورانا تنها زن دائمی زندگی تریستن بود حتی با وجود اینکه گذشته تلخ و دردناکی داشتن ولی این امکان رو داشتن که یک آینده ای زیبا بسازن مورانا میتونست اینو پیش بینی کنه حس کنه لمس کنه. با خوشحالی سالادی که زیا براش گذاشته بود رو مزه مزه کرد. متوجه نشده بود که زیا کی اومده، احتمالا وقتی که سرگرم حرف زدن با آمارا بوده. بعد از تموم کردن سالاد حالت کاری مغزش رو فعال کرد.
اون کدها باید پیدا میشدن مهم تر اینکه هر خرابی که تا الان به بار آورده بودن و یا میتونستن به بار بیارن رو باید جلوشونو میگرفت. با نهایت سرعت نوشتن سری جدید از کُدها رو شروع کرد. همون هایی که چند روز پیش به دانته درباره شون گفته بود این کدها بهش کمک میکردن به محض اینکه کسی از کدهای اصلی استفاده کرد، یک پیام هشدار به دستش برسه و از خرابی هایی که میتونست ایجاد کنه، جلوگیری کنه. همچنین میتونست به صورت معکوس کُدها رو ردیابی کنه یعنی اگر از اون کدها استفاده میکرد، میتونست ردیابش کنه…
چون فردی که کدها هر کسی در هر جایی رو دزدیده بود دانش کامپیوتری بالایی داشت نمیخواست ریسک کنه ساعت ها با دقت و تمرکز روی نوشتن کدهای جدید کار کرد هدفشونش روی گوشش بود، آهنگ های آرامبخش توی گوشش پخش میشدند و تمام مدت عیکنش به چشمش چسبیده بود. زیا میرفت و میومد، اما مزاحم مورانا نمیشد و به آرومی در و پشت سرش میبست. گوشیش یک بار لرزید، اما بهش نگاه ننداخت تا ببینه که کی براش پیام فرستاده بعد از گذشت ساعتها خشک شدن انگشتای دستش کدهای جدید آمادهی نصب شدن بودن …