دانلود رمان اتاق خواب های خاموش از مهرنوش صفایی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
حوری مقابل آیینه ایستاده بود و به خودش در آیینه نگاه میکرد. چهره اش زیر آن تاج با شکوه و آن تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود. یک قدم رو به عقب برداشت و یکبار دیگر به خودش در آیینه قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر ماهر، زیبایی صورتش را دو چندان کرده بود و آن لباس عروس خوش برش و خوشدوخت، هیکل تراشیده و ظریف و رعنایش را با ابهت تمام قاب گرفته بود.
خلاصه رمان اتاق خواب های خاموش
بعد از رفتن نگار اصلاً حاضر نشدی با هیچکس در مورد غصه ها و رنجهات حرف بزنی! در واقع تو درست شبیه آدم عزاداری هستی که عزیزترین کسش رو از دست داده اما سوگواری نکرده! اولش که سعی کردی تظاهر کنی آب از آب تکون نخورده و ادای آدمهای سوپرمن رو درآوردی، بعد هم یهو چنان دچار فروپاشی عاطفی شدی که دیگی به هیچ کس و هیچ چیز حتی به خودت و زندگیت و بچهات رحم نکردی!
بهادر مستأصل دستانش را در هم گره زد. دکتر علایی همان طور که با خودکار روی میزش بازی میکرد زیرچشمی نگاهی به بهادر انداخت و گفت: باید حرف بزنی بهادر جان. باید حرف بزنی! اگه میخوای حالت بهتر شه و از این وضعیت
نجات پیدا کنی باید لب باز کنی و داد بزنی و گریه کنی و برای عشق و زندگی از دست رفته ات سوگواری کنی! اون قرص های رنگ و وارنگی که میخوری فقط تا یه مدت
کوتاهی میتونن موثر باشن، ولی بعد بدنت بهشون عادت میکنه و برمیگردی همون جایی که بودی.
راه درمان قطعی روانِ آزرده قرص و دارو نیست، تو نیاز به روان درمانی داری! متوجه حرفم میشی؟ بهادر سرش را به عالمت تایید تکان داد. دکتر علایی ادامه داد: پس بهتره در مورد گذشته ات، در مورد این اتفاق، در مورد عالقه ات به نگار، در مورد رنجهات، در مورد افکارت و در مورد هر چیزی که توی ذهنت هست و داره آزارت میده با هم حرف بزنیم. تو باید نشخوارهای ذهنیت رو بیرون بریزی! این تنها راهِ نجات پیدا کردن و خالص شدن از دست اونهاست! بهادر سرش را پایین انداخت و در حالیکه با نوک دمپایی اش روی کاشی خطوط کج و ماوج میکشید.