دانلود رمان تکرار آغوش از مریم پیوند با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عسل دختر زیبایی که بخاطر هزینهی درمان مادرش مجبور میشه رحمش رو به زن و شوهر جوونی که تو همسایگیشون هستن اجاره بده اما بعد از مدتی زندگی با امیرسام هر دو عاشق هم میشن ولی عسل حاضر نیست با وجود همسر اول امیرسام این عاشقی رو باهاش تجربه کنه اما سام کاری میکنه که…
خلاصه رمان تکرار آغوش
از پله ها پایین رفتم، عادت نداشتم هیچ وقت با آسانسور این مسافت رو طی کنم، مگر این که در مواقع ضروری… طبق معمول صدای جیغ و فریاد گلاره و شوهرش صدای امیرسام رو شنیدم. هر روز که می خواستم برم سرکار باید اوقاتم با این دیدار کوتاهشون تلخ میشد.دیگه حسی بهش نداشتم، کلاً گذشته رو فراموش کرده بودم. اما مطمئن بودم اومدن امیرسام و زنش به واحد پایین ساختمان محل زندگی ما بی دلیل و تصادفی نبوده…
نمی دونم از کجا فهمیده بود که من از شوهرم طلاق گرفتم و هر روز با یک بهونه جدید از قبض خانه گرفته تا حرف سرایدار و رفت و اومد کردن مهمان هامون و دیدن رامین که بیشتر وقت ها به منزل ما می اومد و امیرسام رو کلافه می کرد. که با رویی زیاد می پرسید: ” این مرد کیه که هر دقیقه بلند میشه میاد اینجا؟ شما هم که کم نمی ذاری براش و همش کنارش می نشینی ” وقتی این جوری با اخم و جدیت حرف میزد تنها یک جواب بهش می دادم: ” به تو ربطی نداره تو حق دخالت تو مسائل شخصیه منو نداری”
ولی انگار نه انگار من در مورد حرف هاش مخالفت می کردم چون هر رو با همین بهونه ها سر راهم سبز میشد تا خاطرات گذشته و افکارش رو برام ردیف کنه. از پیچ راهرو که پایین اومدم صداهاشون واضح تر به گوشم رسید، صدای پایین رفتن کسی رو از پله ها شنیدم و جیغ گلاره که ظاهرا با عجله پشت سر امیرسام می رفت و با ناز می گفت: -اه وایسا امیرسام تو چرا انقدر عجله داری شانس من؟ -اه و کوفت گلاره برو بالا دیرم شد… مگه نگفتی خرید کنم تو این لیست هر خرت و پرتی نوشتی می خرم دیگه…