دانلود رمان تب از پگاه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زندگی سه فرد را بیان می کند البرز،پارسا و صدف . دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود. زندگی ای پر از فراز و نشیب و در این میان عشقی شیرین!
خلاصه رمان تب
البرز؛ کیف چرم مشکی ام را از دست راست به دست چپ منتقل می کنم و دستگیره در را پایین می کشم. منشی به محض دیدن من از جای خود بلند می شود و سلام می کند. جوابش را می دهم و به سمت اتاقم می روم، صدایش را می شنوم. – اولین نوبت امروز ده دقیقه دیگه هست. بدون این که بچرخم و نگاهش کنم می پرسم: – به چند نفر وقت دادی؟ – هفت نفر… به ساعتم نگاهی می اندازم و با درماندگی فکر می کنم.
“هفت نفر که هر کدام چهل و پنج دقیقه وقتم را می گیرند و کلا می شود شش ساعت و الان هم که ساعت چهار هست و یعنی… تا ساعت ده شب درگیر هستم”. اجازه نمی دهم درماندگی ام اشکار شود. – اکی، لطفا یک قهوه بی آورید برای من! بدون شیر و شکر! چشمش را می شنوم و وارد اتاقم می شوم. کتم را در می آورم و به جارختی آویزان می کنم. دستی به پیراهنم می کشم و به تصویر خودم در آینه نگاه می کنم…