دانلود رمان نوازشم کن از مریم پیروند با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
فیاض مرد خشن و زخمخوردهای که توی نوجونیش توسط یه زنِ زیبا و افسونگر چیزهای کثیفی رو تجربه میکنه که در آینده باعث ایجاد بُعد روانیش میشن و از تمام زنها بیزار میشه، حالا با نزدیک شدنش به دخترِ اون زن سعی داره گذشتهش رو تلافی کنه…
خلاصه رمان نوازشم کن
شاهدخت جواب داد و از حرف زدنش که تندتند اطاعت امر میکرد فهمیدم بازهم فیاض پشت خطه. وقتی تلفن رو قطع کرد شاهدخت اومد و توی قاب در اتاقم ایستاد. – آقا گفت اول داروهاتونو بخورین بعد برین خانم. روسریم رو جلوی آینه مرتب کردم و نگاه آخری به خودم انداختم و گفتم: -نیاز نیست، میرم و برمیگردم. -مطمئنین حالتون خوبه؟ دیشب حالتون خیلی بد بود. نگاهش کردم و ناخودآگاه دلم برای مهربونی و محبتش ضعف رفت. به سمتش رفتم و بدون اینکه ازش کینهای داشته باشم به روش لبخندی زدم.
روی گونه ش رو بوسیدم که شاهدخت با لب های نیمه بازی از تعجب بهم خیره شد. انگار باور نداشت از دیشب تا حالا تا این حد عوض شده باشم و نسبت به خودش رفتارم رو تغییر دادم. شاهدخت همین دیشب بهم ثابت کرد کاملا سوای از فیاض و این عمارت درندشتشه و ناعادلانه ست که باهاش بدرفتاری کنم و کاسه کوزه ی فیاض رو سر اون بشکنم. – مرسی به خاطر دیشب شاهدخت، مرسی به خاطر این مهربونی، خدا نگهت داره برامون ، نگران منم نباش، من خوبم برم بیرون یه هوایی عوض کنم و برگردم.
لبخندی زد و با غمی که از نگاهش ساطع میشد سرش رو جلو آورد و روی پیشونیم رو بوسید و گفت: -خدا پشتوپناه باشه عزیزم شما هم خیلی مهربونین، امیدوارم زودتر مشکالتتون حل بشه. منظورش رو فهمیدم و باز هم لبخند زدم. – از این به بعد با من انقدر سنگین حرف نزن، دوست دارم باهام راحتتر باشی شاهدخت. بهم بگو مایا دیگه نمی خواد بگی خانم. – وای نه، اگه آقا فیاض ببینن اینجوری صداتون میکنم دعوام می کنن. – خب پیش اون همون خانم صدام بزن هر چند خانم تو سرش بخوره…