دانلود رمان هیچکس من از آذر اول با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مرضیه دختر زیبای چشم آبی که عاشق نعمت، مرد فرش فروش همسایه شون میشه… مردی که جز شکنجه و آزار چیزی برای مرضیه ندارد… عشق نعمت اجاره نمیده که مرضیه پسر لاغر اندامی را که همچون سایه دنبالش هست را ببیند. با ازدواج مرضیه با نعمت، او از خانواده طرد و…
خلاصه رمان هیچکس من
نفیسه تکه ای از لواشک می کند و می گیرد سمت مرضیه. – بگیر بخور… عمه درست کرده لواشک را می گیرد و می گذارد توی دهنش. صورتش را در هم می کشد. اما می ارزد به اینهمه خوشمزگی. – پاشو برو دنبال کار… می خوام درس بخونم. نفیسه صدایی از دهنش در می آورد که به همه چیز می ماند الا سوت زدن. – فیلسوف نشی یه وقت خواهر جان… مغز درد می گیری می افتی رو دستمونا. مرضیه خودش را جلو می کشد نیشگون پدر مادر داری از بازوی برهنه نفیسه می گیرد و صدای دادش را در می آورد. -بمیری ایشالا. گلوت گیر کنه خفه شی ایشالا مرضی… کوفتت بشه لواشکی که بهت دادم…
تو جای نیشگون را که حسابی قرمز شده می مالد و مرضیه بی خیال نگاهش می کند. -حقت بود… همین مونده توئه جوجه بخوای واسه من زبون در بیاری… همش تقصیر مامانه که تو رو پرروت کرده نفیسه از جایش بلند می شود. هنوز از اتاق بیرون نرفته که سرش را برمی گرداند و برای مرضیه شکلک در می آورد. نفیسه می رود بیرون و در را پشت سرش می بندد. مرضیه باز کتاب و دفترش را روی زمین پهن می کند و مشغول خواندن می شود. فردا آخرین امتحان را می دهد و خلاص… سرش را از روی کتاب بلند می کند و نگاه به پنجره می دهد. با فکر اینکه از فردا آزادانه موقع که دلش بخواهد
می تواند بیاید اینجا و زاغ سیاه مرد همسایه را چوب بزند ته دلش غنج می رود. هادی سر سفره شام می پرسد. – از فردا می خوای چی کار کنی؟ مرضیه لقمه اش را قورت می دهد. – می خوام برم کلاس خیاطی… به مامانم گفتم هادی پوزخند بی پروایی می زند. – تو اول ببین قراره چند تا تجدید بیاری بعد بشین واسه خودت نقشه ی کلاس خیاطی بکش تنبل خانم چرا این هادی دهن گشادش را نمی بندد؟!… این ها همه تقصیر فرخنده است که زیادی به او میدان داده و مرد خانه صدایش کرده. مرضیه حرصش را با لقمه بعدی می جود. الان موقع سر به سر گذاشتن با هادی ست. اگر لج کند و بگوید…